آروینآروین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

آروین نامه...

پاییز 1390؛ چهارم مهرماه؛ پا به دنیا گذاشتم و آروین نامه روزهای زندگیمه...

خداحافظ یار دوساله من

از روزی که چشم به دنیا باز کردم یکی اومد و همراهم شدالبته با مارک های مختلف...... و الان بعد از 26 ماه میخوام باهاش خداحافظی کنم........... خداحافظ برای همیشه دوستم......... البته به همین سادگیا نبودا ......... کلی تدارکات لازم بود....... مواد لازم جهت گودبای پارتی: یه لگن خوشگل   یه جفت دنپایی مخصوص جیش کردن یه مامانه صبور . خوب مراحل کار........... خیلی راحته...... یکمی تمرکز......   و خنده ای رضایت بخش برای بدست آوردنه یه موفقیت جدید.....   ...
5 آذر 1392

Fire......Fire

خودم یه تنه حمله کردم و حساب همه رو رسیدم...... از هر طرف ..... لبخند پیروزی میزدم که..... اسلحه ام رو از دست دادم و جنگ مغلوبه شد .... فرار رو بر قرار ترجیح دادم........ کمک...... من رو نکشید..... تسلیم..... اصلا من نیستم......   ...
2 آذر 1392

از اون لحاظ!!!!

ایشون!!! همونه......   حالا واسه ما شاخ شده.... پا توی کفش بزرگترا میکنه..... کتابای بزرگتر از سنش میخونه..... هر چی ادکلنه روی خودش خالی میکنه...... در انتخابش هم دقت میکنه....... خودش خودش رو وزن میکنه..... وسایل رو جابه جا میکنه.......... با سلیقه خودش تغییر دکوراسیون میده....   تلوزیون رو در انحصار خودش گرفته......... البته پیش میاد وقتایی که آقا باشه!!!!! اما توی خواب....... ...
2 آذر 1392

عروووووووووسی.....

میدونید که عاشق رقص و آهنگم...... مامان جان اینا خیلی مهربونند دیدند من دوست دارم همش برقصم ..... یه مهمونی گرفتند به بهونه عروسیه عموم .... همه رو دعوت کردندو ساز و نوایی راه انداختن تا من حسابی خودم رو تخلیه کنم..... البته بین آهنگا یه استراحتی هم میکردمااااااااا ...
9 آبان 1392
1